آموزش مجازی
در دنیای تکنولوژی و فناوری امروز، که تبادل اطّلاعات و داده به طور روزافزونی به سوی مجازی شدن پیش میرود، دانشآموزی که پس از 12 سال یادگیری و تحصیل، از سیستم آموزشی کشور خارج شده؛ در حالیکه ساعتی را به نشستن پشت کامپیوتر و یادگیری طریقه استفاده از آن نگذرانده است، چه آینده شغلیای را در مقابل خود میبیند؟
پس از ورود کامپیوترهای شخصی به خانهها و گستردگی استفاده از فضای مجازی و از همه مهمتر، پس از روشن شدن ابعاد و پیامدهای شبکههای اجتماعی، شاید اکنون دیگر بتوان به طور قطع اعلام کرد که یک ویژگی بر قلّه فواید فضای مجازی ایستاده است: «یادگیری و آموزش».
از منظرهای متفاوتی میتوان به این مفهوم نه چندان جدید، در دنیای امروز، پرداخت. به همین دلیل، گرایشهای زیر، نیروهای جلوبرنده و سکّان هدایت این مقاله بودهاند:
- ابتدا اینکه، داشتن یک دید کاملاًً منفی یا یک دید کاملاً مثبت نسبت این موضوع، یعنی مجازی کردن فضای آموزشی کشور، مسلّماً برای آینده آموزشی و پرورشی نوجوانان این مرز و بوم، مضرّ خواهد بود. عدّهای با این استدلال که آموزش مجازی باعث پیشرفته شدن کشور میشود و ما را از عقبافتادگی دور کرده، به وادی کشورهای مدرن پرتاب میکند. تماماً نسبت به این اقدام، دید مثبتی دارند.
این در حالی است که نه مدرنیته الزاماً کارآمد و مفید است و نه سنّتگرایی الزاماً بد و ناکارآمد. در کنار این، عدّهای نیز تحت تأثیر دید منفیای که در کشور ما نسبت به اینترنت به وجود آمده است، به طور جدّی نظری مخالف با چنین اقداماتی دارند. این در حالی است که اینترنت، همچون بسیاری دیگر از دستاوردهای بشر، بسته به نوع کارکرد ما، میتواند مفید یا مضرّ باشد. از این گذشته، تلاش برای راهاندازی اینترنت ملّی نشان میدهد که میتوان از اینترنت استفادههای درست نیز کرد. به هر حال، در بحث حاضر، تلاش شده است تا به دیدگاههای هیچیک از این دو گروه اخیر، گرایشی نداشته و همچنین از بیطرفی کامل نیز پرهیز شود.بنابراین به تنها تکیهگاه باقی مانده، یعنی بحث علمی و از روی شواهد و یافتهها تکیه شده است.
ـ نکته دوم اینکه، پیش فرض اساسی لحاظ شده برای بحث حاضر، این است که فضای آموزشی قرار است تا از یک شکل فیزیکیمحور به سمت یک شکل مجازیمحور حرکت کند و مزایا و معایب چنین حرکتی مورد بررسی قرار بگیرد. چنین شرایطی کاملاً فرضی (یا به عبارتی خیالی) میباشد. دلیل این پیش فرض یادشده این است که در قالب آن، میتوان جزئیات و ابعاد این دو روش آموزشی را به صورت مستقل از یکدیگر و در ارتباط با یکدیگر مورد بررسی قرار داد.
پس، حرکت به سوی مجازی شدن، صرفاً پیش فرض بحث حاضر است، نه پیشنهاد یا نتیجهگیری آن.
امید است که این مقاله کوتاه، توانسته باشد تا کلّیتی از این بحث مهم را پوشش داده باشد.
صحبت درباره میزان کارآمد بودن سیستم آموزشی حاضر، بدون در دست داشتن گزینهای دیگر، امکانپذیر نیست. از طرف دیگر، برای حرکت به سوی مجازی کردن سیستم آموزشی نیز باید دلایل و مستنداتی در دست باشد تا هم ناکارآمد بودن سیستم حاضر را نشان دهد و هم کارآمد بودن سیستم جدید را به اثبات برساند.
بنابراین در این مقاله، تلاش شده است تا با مراجعه به تحقیقات اخیرِ انجام شده در زمینه مجازی کردن فضای آموزشی در جهان، با تمرکز بیشتر بر روی تحقیقات انجام شده در داخل کشور، به ممکن بودن یا نبودن اجرای این برنامه و از آن مهمتر، به باید یا نباید اجرای آن، به صورت مختصر و اجمالی نگاهی بیندازیم. امید است که این متن، نقطه آغازی باشد برای مطالعات گستردهتر در این زمینه.
ابتدا، در قالب چند جمله، به معرفی فضای آموزشی مجازی میپردازیم:
سیستم آموزشی مجازی
مقصود از آموزش مجازی در بحث حاضر، منتقل کردن محتویات درسی به محصّل، از طریق فضای مجازی و امکانات مرتبط با آن است. این انتقال میتواند به دو طریق صورت بپذیرد:
برخط (آنلاین): که محصّل با اتّصال به فضای اینترنت، محتویات درسی را به صورت برخط (آنلاین) دریافت میکند.
برونخط (آفلاین): که محصّل به وسیله ابزار ذخیره اطّلاعات، به محتویات درسی دسترسی پیدا میکند.
همانطور که روشن است، در هر دوی این روشها، فضای آموزشی همان فضای مجازی میباشد که این فضا میتواند داخل خانه باشد یا مدرسه. بخش بعدی بحث به همین موضوع اختصاص دارد.
فضای آموزشی، در خانه یا مدرسه؟
شاید در نگاه اوّل، پاسخ به این سؤال، زیاد دشوار نباشد؛ ولی برای هر دو گزینه، دلایل محکمی برای ارجحیّت داشتن به دیگری، در دست است؛ به خصوص منتقل کردن بخشی از فعّالیتهای مدرسه به داخل خانه؛ به طور مثال، زمانگیر بودن رفت و آمد به مدرسه، بالا بودن هزینههای مدرسه (که گاهی از توان وزارت آموزش و پرورش خارج بوده و به گردن اولیا میافتد)، قائل نشدن آزادی برای دانشآموزان در برنامهریزیهای مدرسه و دیدگاه کارگرمآبانه سیستم آموزشی به دانشآموزان، پایین بودن کارایی مدرسه در تعدادی از دروس (مانند ریاضیات و زبانهای خارجه)، محدود بودن سطح اطّلاعات معلّمان و دلایلی از این دست، این تصوّر را در ذهنها میکارد که اصلاً فرستادن فرزندان به مدرسه اشتباه است و اینکه اگر مدرسهای با روش آموزشی کاملاً مجازی و از راه دور، راهاندازی شود، اکثر اولیا فرزندان خود را به آن مدرسه میفرستند؛ ولی اینطور نیست. دلایلی که برای راهاندازی سیستم آموزشی مجازی، در دل مدرسه در دست است، شاید از نظر کمّیت، از دلایل پیشین کمتر باشند؛ ولی کیفیت آنها در تصمیمگیری نهایی تأثیرگذاری بیشتری دارد؛ آن هم به این دلیل که آثار تربیتی مهمتری دارند و اگر تربیت را جزو اصلی آموزش بدانیم، آنگاه صرف زمان و هزینه بیشتر برای افزایش کارایی سیستم تربیتی آموزش و پرورش، قطعاً امری منطقی خواهد بود؛ از جمله این دلایل، میتوان به پایین بودن سنّ دانشآموزان برای آزاد رها کردن آنها در تصمیمگیریهای آموزشی و عدم توانایی آنها در برنامهریزی آموزشی صحیح، پایین آمدن کارایی سیستم آموزشی، آن هم به دلیل از بین رفتن ارتباط چهرهبهچهره، از بین رفتن جذّابیت علمی در بعضی دروس (مانند فیزیک)، بینظم و بیمسئولیت بارآمدن دانشآموزان و از همه مهمتر، پروراندن یک جامعه فردگرا و منزوی با مشکلات روانی و اجتماعی متعدّد ـ آن هم به دلیل عدم حضور کافی در جمع و جامعه ـ به خصوص مدرسه به دلیل همسن بودن دانشآموزان، بهترین محیط تربیتی برای آنها میباشد.
نتیجه در واقع، همانی میشود که در اکثر مقایسههای مشابه به دست میآید، آن هم ترکیب هر دو گزینه موجود و در این مورد، با تمرکز بیشتر بر روی پیشرفته و مجازی کردن فضای آموزشی مدرسه است. در واقع، شاید مجازی کردن بخشی از تکالیف خانه، بهترین گزینه در این زمینه باشد.
امکانسنجی پیادهسازی فضای آموزشی مجازی
در این زمینه، تحقیقات زیادی چه در داخل کشور و چه در کشورهای دیگر، انجام پذیرفته است. در این مقاله، ما به دو دلیل، به تحقیقات انجام شده در خصوص پیادهسازی فضای آموزشی مجازی در مدارس متوسطه استان «سمنان» مراجعه کردهایم: اوّل اینکه، در دل این مقاله، جناب آقای افضلخانی و همکاران ایشان، گذری اجمالی به تعداد قابل توجّهی از این تحقیقات در داخل و خارج از کشور داشتهاند و دوم اینکه، استان سمنان به عنوان مبنای تحقیقاتی، استان مناسبی میباشد، آن هم به دلیل سطح امکانات متوسط این استان.
امکان پیادهسازی فضای آموزشی مجازی در داخل کشور را باید از شش منظر، مورد بررسی قرار داد:
1. زیرساختهای سختافزاری که شامل اینترنت پر سرعت، شبکه کامپیوتری، تعداد کافی کامپیوتر و سایت کامپیوتر میباشد. در تحقیق نامبرده، نتایج به دست آمده به این قرار است که 6/14% از مدیران، این امکان را در مدرسه خود، کم و خیلی کم دانستهاند، 5/27% متوسط، و 9/57% زیاد و خیلی زیاد. پس زیرساختهای سختافزاری با احتمال زیاد، مانعی بر سر راه مجازی کردن فضای آموزشی مدرسه نیست.
2. زیرساختهای نرمافزاری که شامل نرمافزارهای آموزشی و امنیّتی میباشند. نتایج به دست آمده به این قرار است:
2/21 % کم و خیلی کم، 7/40% متوسط، و 1/38 % زیاد و خیلی زیاد. پس زیرساختهای نرمافزاری با احتمال متوسط به بالا، مانعی بر سر راه مجازی کردن فضای آموزشی مدرسه نیست.
3. محتوای الکترونیکی و دروس مجازی. نتایج به دست آمده به این قرار است:
4/25% کم و خیلی کم، 2/43% متوسط و 3/31% زیاد و خیلی زیاد. پس محتوای الکترونیکی و دروس مجازی با احتمال متوسط به بالا، مانعی بر سر راه مجازی کردن فضای آموزشی مدرسه نیست.
4. نیروی انسانی متخصّص که شامل دبیران آشنا با فضای مجازی، پرسنل آشنا با فضای مجازی و متخصّص آشنا با فضای مجازی است. نتایج به دست آمده به این قرار است:
7/26% کم و خیلی کم، 2/46% متوسط، و 1/27% زیاد و خیلی زیاد. پس نیروی انسانی متخصّص با احتمال متوسط، مانعی بر سر راه مجازی کردن فضای آموزشی مدرسه نیست.
5. منابع مالی و پشتیبانی مورد نیاز که شامل حقوق نیروهای پشتیبانی و فنّی، خرید تجهیزات، هزینه خطوط اینترنت، خرید نرمافزارهای لازم، آموزش دانشآموزان و فراهمآوری امکانات لازم در منازل برای دانشآموزان میباشد. نتایج به دست آمده به این قرار است:
6/47% کم و خیلی کم، 9/29% متوسط، 5/22% زیاد و خیلی زیاد. پس منابع مالی و پشتیبانی با احتمال زیاد، مانعی بر سر راه مجازی کردن فضای آموزشی مدرسه است.
6. فرهنگسازی که شامل آمادهسازی دانشآموزان، حمایت پرسنل مدرسه، علاقه و انگیزه دبیران، امکان آموزش اولیا، آگاهی مسئولان از سیستم آموزشی، استقبال اولیا و حمایت مدیران ارشد است.
نتایج به دست آمده به این قرار است:
1/27% کم و خیلی کم، 4/43% متوسط و 5/29% زیاد و خیلی زیاد. پس فرهنگسازی با احتمال متوسط، مانعی بر سر راه مجازی کردن فضای آموزشی مدرسه نیست.
با اینکه در بسیاری از موارد، امکان راهاندازی سیستم آموزشی مجازی در مدارس متوسطه استان سمنان میسّر است؛ ولی باز هم، تنها همان یک مورد، یعنی مسائل مالی و پشتیبانی این اقدام، میتواند یا مانع آغاز این برنامه شود یا اگر هم برنامه به هر شکلی کلید بخورد، سرعت پیشرفت آن بسیار کند باشد.
ممکن غیرممکن، یا باید نباید؟
همانطور که در ابتدای بحث نیز عنوان شد، برای مجازی کردن سیستم آموزشی، باید دلایلی که به افزایش کارایی سیستم آموزشی در صورت مجازی شدن استناد میکنند، مراجعه کرد. در واقع، مهمتر از ممکن بودن یا نبودن اجرای چنین طرحی، بایدی یا نبایدی اجرای آن است؛ زیرا همانطور که مشخّص شد، برای اجرای این طرح، باید هزینههای قابل توجّهی شود، پس بازخورد این هزینهها باید قابل قبول باشند.
در باب لزوم گرایش به فضای مجازی در سیستم آموزشی، محکمترین دلیل، همانا آینده شغلی دانشآموزان است. در دنیای تکنولوژی و فنّاوری امروز که تبادل اطّلاعات و داده به طور روزافزونی به سوی مجازی شدن پیش میرود، دانشآموزی که پس از 12 سال یادگیری و تحصیل، از سیستم آموزشی کشور خارج شده؛ در حالیکه ساعتی را به نشستن پشت کامپیوتر و یادگیری طریقه استفاده از آن نگذرانده است، چه آینده شغلیای را در مقابل خود میبیند؟ محوّل کردن چنین وظیفه مهمّی به والدین نیز کار درستی نیست؛ زیرا اصلاً آماده کردن نوجوانان برای ورود به بازار کار، صرفاً به گردن وزارت آموزش و پرورش کشور است.
علاوه بر این، همانطور که نتایج تحقیقات دانشگاه «مینهسوتا» در سال 2005م. نشان داد، رغبت دانشآموزان برای کار کردن با منابع آموزشی مجازی، بیشتر از منابع آموزشی چاپی است. پس همین دو دلیل، در کنار دلایلی، چون گستردهتر شدن پوشش آموزش و پرورش در سطح کشور، افزایش ظرفیت دورههای آموزشی، افزایش سرعت حرکت کشور به سوی پیشرفتهشدن و... لزوم وارد شدن فضای مجازی به درون سیستم آموزشی کشور، برای افزایش کارایی آن را روشن میکند.
امّا اجرای چنین طرحی در وسعت یک کشور نیز، به خودی خود نیاز به برنامهریزی و صرف زمان بسیار دارد. در غیر این صورت، در صورت شتابزدگی، مسلّماً نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. بهترین مثال برای درک حساسیّت این موضوع، بررسی دانشگاه مجازی «آفریقا» است. دانشگاهی مجازی با سرمایهگذاری بانک جهانی در سطح قارّه آفریقا که به دلیل وسعت و شتابزدگی در اجرای طرح، در آغاز با مشکلات مدیریتی و مالی زیادی مواجه شد. اگر بدون مدیریت و برنامهریزی درست و صرفاً با اتّکا به بودجههای هنگفت، به سراغ اجرای چنین طرحهایی برویم، مسلّماً نتیجهای مشابه در انتظار ما خواهد بود. برای برقراری تعادل، نیاز به ذکر یک مثال مثبت، احساس میشود. دانشگاه «آنلاین بریتانیا»، در حالیکه از حمایت کامل دولت بریتانیا برخوردار بود. پس از یک دوره فعّالیت سی ساله در داخل خاک بریتانیا، در اوایل هزاره جدید، شروع به گسترش فعّالیتهای خود در خارج از بریتانیا کرد. چنین تدابیری برای شروع اجرای طرحهای مجازیسازی در داخل کشور ما لازم است، شروع اجرای طرح در زودترین زمان ممکن و افزایش وسعت آن با حدّاکثر سرعتی که به کیفیت اجرای طرح، صدمه نزند (که مسلّماً سرعت پایینی خواهد بود.)