شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۳ ق.ظ
نقش حیاتی پدر در تربیت فرزندان
آن چیزی را که پدر میتواند به فرزندش یاد بدهد قطعا در سلامت روانی فرزندش مؤثر است.
به گزارش «شیعه نیوز»، به نظر میرسد فرزندان چارچوبهای خاصی را بیشتر از مادر خود یاد میگیرند. در عین حال این به معنای این نیست که پدر هیچ تأثیری در تربیت و سلامت روان فرزندش ندارد. اینکه بعضی از پدران رسمی و اداری رفتار میکنند و فشار عاطفی توسط مادران هدایت میشود خیلی جنبه علمی ندارد. زیرا تحقیقات نشان داده است، آن چیزی را که پدر میتواند به فرزندش یاد بدهد قطعا در سلامت روانی فرزندش مؤثر است.
در اینجا موضوعی به نام"اقتدار" مطرح میشود که کاملا با معنی حرف مرد یکی است و با زورگویی و دیکته کردن تفاوت دارد. در واقع اقتدار یک نوعی از اعتماد به نفس، خود توانمندسازی و خودکارآمدی در درون است که فرد را از بقیه صفات منفی جدا میکند.
هر قدر فرزند زبون و بدون فهم اقتدار بزرگ شده باشد رفتارش تبدیل به رفتارهای دوگانه میگردد. عدهای اقتدار را با فریاد زدن، سلطهگری و خط و نشان کشیدن معنی میکنند و عدهای نیز با خواهش و تمنا و رفتار ترحم برانگیز رفتار میکنند. در واقع اینها نتیجه نیاموختن معنی"اقتدار" است. این گونه افراد مستعد افسردگی و اضطراب هستند و رفتارهای ضد اجتماعی دارند زیرا طعم محبت را به معنای واقعی محبت نکشیدند.
از ضروری ترین نیازهای هر فرد، نیاز به مذهب است. پرورش مذهبی از حقوق کودکان و از وظایف و مسئولیت های پدر می باشد. پرورش مذهبی عاملی برای سعادت افراد و بازدارنده او از عوامل جنائی است. پدر باید شوق به کمال را در نهاد فرزند قرار داده و موجبات تثبیت آن را فراهم کند. پدر از راه عرضه عقاید و افکار می تواند فرزند خود را با آداب دینی آگاه نماید و با عملکرد خود، فرزند را متدین بارآورد. پدر در رابطه با نقش مذهبی، وظایفی داردکه عبارتند از:1 – ارتباط و معرفی خدا 2 – واداشتن فرزند به عمل
در اینجا موضوعی به نام"اقتدار" مطرح میشود که کاملا با معنی حرف مرد یکی است و با زورگویی و دیکته کردن تفاوت دارد. در واقع اقتدار یک نوعی از اعتماد به نفس، خود توانمندسازی و خودکارآمدی در درون است که فرد را از بقیه صفات منفی جدا میکند.
هر قدر فرزند زبون و بدون فهم اقتدار بزرگ شده باشد رفتارش تبدیل به رفتارهای دوگانه میگردد. عدهای اقتدار را با فریاد زدن، سلطهگری و خط و نشان کشیدن معنی میکنند و عدهای نیز با خواهش و تمنا و رفتار ترحم برانگیز رفتار میکنند. در واقع اینها نتیجه نیاموختن معنی"اقتدار" است. این گونه افراد مستعد افسردگی و اضطراب هستند و رفتارهای ضد اجتماعی دارند زیرا طعم محبت را به معنای واقعی محبت نکشیدند.
از ضروری ترین نیازهای هر فرد، نیاز به مذهب است. پرورش مذهبی از حقوق کودکان و از وظایف و مسئولیت های پدر می باشد. پرورش مذهبی عاملی برای سعادت افراد و بازدارنده او از عوامل جنائی است. پدر باید شوق به کمال را در نهاد فرزند قرار داده و موجبات تثبیت آن را فراهم کند. پدر از راه عرضه عقاید و افکار می تواند فرزند خود را با آداب دینی آگاه نماید و با عملکرد خود، فرزند را متدین بارآورد. پدر در رابطه با نقش مذهبی، وظایفی داردکه عبارتند از:1 – ارتباط و معرفی خدا 2 – واداشتن فرزند به عمل
پدر در این زمینه مسئولیت سنگینی را به عهده دارد. غفلت و سهل انگاری او در مورد رفتار کودک در آینده مشکل ساز خواهد بود. اگر پدری پای بند به اصول مذهبی باشد فرزندش نیز مقید به اصول مذهبی می شود و اگر پدری لاابالی باشد و بخواهد که فرزندش پای بند به اصول باشد، این امکان پذیر نیست زیرا فرزند از پدر ومادر الگو برداری می کند. وقتی الگوهایش نامناسب باشند مسلماً راهش صراط مستقیم نخواهد بود. البته در همه موارد اینچنین نیست. اگر فرزند این اراده را داشته باشد که در صراط مستقیم قدم بردارد می توان با توکل به خدا و استقامت و اراده محکم و پابرجا در این راه قدم بگذارد.
برای بسیاری از مردان، یافتن وقت و انرژی کافی برای فرزندان به این معناست که کمتر در اختیار شغلشان باشند، چرا که برای اغلب پدران شاید دشوار و ناممکن باشد که با ساعات زیاد کاری در هر هفته و فشارهای شدید شغلی، از لحاظ عاطفی و جسمی در کنار فرزندان نیز باشند. مردان چنین تربیت شدهاند که باور کنند سختکوشی و ساعتهای طولانی کارکردن نشانه تعهد به خانواده است، اما اکنون مردان باید بدانند که اگر تغییر نکنند، باید خطر دور افتادن از همسر و فرزندان را یعنی همان افرادی که به خاطرشان کار معنا پیدا میکند را بپذیرند و گاهی لازم میشود که آنان دستاوردهای مالی و شغلی خود را فدا کنند تا به تعادل بهتری بین کار و زندگی خانوادگی برسند.
به طور کلی، سالمترین محیط خانوادگی محیطی است که در آن پدر به عنوان فردی قوی، پرورشدهنده و مردانه نسبت به فرزندان و مادر آنها عمل کند، مادر نیز به عنوان زنی با طبیعت زنانه نسبت به فرزند و پدر خانواده رفتار کند. این هدفی است که آرزو میکنم، پدران برای تحقق آن در خانههایشان کوشش کنند.
برای بسیاری از مردان، یافتن وقت و انرژی کافی برای فرزندان به این معناست که کمتر در اختیار شغلشان باشند، چرا که برای اغلب پدران شاید دشوار و ناممکن باشد که با ساعات زیاد کاری در هر هفته و فشارهای شدید شغلی، از لحاظ عاطفی و جسمی در کنار فرزندان نیز باشند. مردان چنین تربیت شدهاند که باور کنند سختکوشی و ساعتهای طولانی کارکردن نشانه تعهد به خانواده است، اما اکنون مردان باید بدانند که اگر تغییر نکنند، باید خطر دور افتادن از همسر و فرزندان را یعنی همان افرادی که به خاطرشان کار معنا پیدا میکند را بپذیرند و گاهی لازم میشود که آنان دستاوردهای مالی و شغلی خود را فدا کنند تا به تعادل بهتری بین کار و زندگی خانوادگی برسند.
به طور کلی، سالمترین محیط خانوادگی محیطی است که در آن پدر به عنوان فردی قوی، پرورشدهنده و مردانه نسبت به فرزندان و مادر آنها عمل کند، مادر نیز به عنوان زنی با طبیعت زنانه نسبت به فرزند و پدر خانواده رفتار کند. این هدفی است که آرزو میکنم، پدران برای تحقق آن در خانههایشان کوشش کنند.
منبع: جام نیوز
۹۳/۰۴/۰۷